(.♡ناشناخته



خب طبق روال ،برنامه شبانگاهی باید با سخنی چند از کوی کراش شروع میشد ولی به خاطر کامنت بی شرمانه ی بعضی ها که اصلنم اشاره مستقیم به آنه ندارم،این بخش تا اطلاع ثانوی از برنامه شبانگاهی حذف شد.

(میدونم واقعا بخش مفیدی رو از دست دادید ولی خب دیگه تر و خشک باهم می سوزن:||\)

آقا اون پنجشنبه ها که شیش ساعت کلاس داشتم ،سه ساعت اول کلاس با رئیس بزرگ بود،سه ساعته دوم با یه استاد دیگه

گفته بودم از ارتباط چشمی بین استاد و شاگرد متنفرم؟رییس بزرگ الهه یارتباط چشمی بود یه طوری تو چشمات زل میزد که با اینکه میدونستی هیچ کاری نکردی از استرس قطره قطره عرق می ریختی.

خلاصه یه صبح پنجشنبه گهربار رفتم سر کلاس و رییس بزرگ داشت سیستم رو درست میکرد،که یهو حاج آقا نه گذاشت نه برداشت گفت اون استاد دیگه هه امروز نمیاد و کل شیش ساعت رو با من کلاس دارید:||

نصف ضربه فنی اینجا اتفاق افتاد نصف دیگش اون موقع که دیدم اون کلاسیا چون معلم ندارن دارن میرن خونه ولی ما تا قیامت باید با این باشیم-___-

خلاصه سه ساعته اول گذشت رفتیم نهار برگشتیم،رییس رفت بالا ممبر نمیدونم تو غذاش چی ریخته بودن ،اونی که جواب بله خیر رو به زور میداد ،نشسته بود خاطره تعریف میکرد!!!!

من تو دلم فقط دعا میکردم که حرفش تموم نشه تا وقت کلاس بره و نتیجه؟

درسته که یک ساعت کامل حرف زد ولی از اون طرف کلاس به جای  ساعت چهار ساعت شیش تموم شد ،دوبرابر جبران حرفاششششش!!!!-____-

نتیجه اخلاقی اینه نزارید من برای هیچی دعا کنم مطلقا هیچی!!!

 


خب به برنامه شبانگاهی امشب خوش آمدید

همین اول مطلب بگم که نمیدونم چرا ولی هرشب حدودای دوازده اینا به کراش فکر میکنم:/نه آقاااا فهمیدم چرا ساعت صفر صفره دیگه. پسر من از اولش می دونستم این یه رابطه معمولی نیست :|

من امشب تعریف کردنم نمیاد پس براتون یه آهنگ غیر درخواستی پخش میکنم شماعم بیاید تو نظرات حرف بزنیم:)

پ.ن:پسر حتی آهنگ غیر درخواستی پخش کردنمم نمیاد:دی

پ.ن۲:راستی در یکی از مفید ترین اقداماتم دیروز شرک یک رو دیدم و دارم دورخیز میکنم تا فردا شرک دو رو ببینم کف کنید از این حجم مفید بودن من:||

پ.ن۳:دادشم تو اینستا بهم ریکوئست داده:|نمیدونم چی تو ذهن متوهمش گذشته که فکر کرده من بهش اذن ورود میدم:|


یعنی کراش الان داره چیکار میکنه؟قرنطینه رو جوری میگذرونه؟

بابا لعنتی من هفت ماهه رو یارو کراش دارم اون مرتیکه احتمالا حتی اسم منم یادش رفته البته یه سوال اینکه آدم به کراشش بگه مرتیکه طبیعیه آیا؟

توی این صحنه میخوام هزار بار بگم به من چه دنیای مادو تا با هم خیلی فاصله داره(دروغ گفتم اصلنم خیلی فاصله نداره یکم موقعیت مکانیمون فاصله داره فقط:دی)

پسر زندگی بعد غروب فوق العادست مثلا ساعت نه تازه تصمیم میگیریم پیتزا بپزیم یه ساعت بعد داریم پیتزا میخوریم و سریال میبینیم در حالی که تو حالت عادی من باید امشب رو تا صبح بیدار میبودم و کارای فردا که با خانم آ کلاس داشتیم رو میکردم بعد بدون یکساعت خواب میرفتم سر کلاس و یه دورم اونجا سرویس میشدم بعد در بهترین حالت جنازم میرسید خونه و یه ساعت بعد دوباره کلاس داشتم اوفف!!!!

البته در حالت عادی یکی دو روز دیگه باید میرفتم:/

 مهم نیست تا وقتی که فرصت بیشتری برای ندیدن ریخت بعضیا داشته باشم هیچ اشکالی تو عقب افتادن هیچ برنامه مهم و ضروری ای نمیبینم چون قبل از هر چیزی آرامش مهمه و من واقعا با همین یه مورد آرامش صد در صدی دارم خییلی جدیی:)

میشه لطف کنید با عکس پنکیکام زخمی شید و بهم بگید خیلی خارجی شده تو گویی که از پینترست اسین گرفته شده ،میشه؟؟؟


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها


مهندسان مشاور شهرسازی شارمند superabsorbent پول و زندگي امروز مشاوران مالیاتی تازه ترین اخبار تخصصي پزشكي ايران و جهان ترفندستان مطالب اینترنتی daryacomputro بهترین روش های مهاجرت به کانادا کامپیوتر دان یعنی کسی که کامپیوتر می داند